راه افتادن عسلی خانم
تاتی تاتی کردنت و قربون برم الهی عسلکم راه افتادی الهی دورت بگردم با اون راه رفتن قشنگت چقدر ذوق زدم از صبح تا حالا هر کدوم از همکارا پرسیدن آرمیتا چطور اولین چیزی که گفتم با شوق زیاد ونیش باز این بوده که دخترم دیشت راه رفت الهی فدات شم صد هزار بار که با این کارت دل مامانی و بابایی رو شاد شاد کردی. دیروز رفتیم لویزان خونه مامان بزرگ از اونجاهم یه سری رفتیم خونه عمه مهری این اولین بار بود که خانم کوچولو میرفت خونه عمش اول که فرهاد و دیدی ترسیدی و زدی زیر گریه البته از خواب بیدار شده بودی و غریبی هم کردی ولی بعدش باهاش دوست شدی و کلی باهاش بازی کردی عمه مهری هم کلی بهت ذوق کرد چقدرم که دوست داره شب ...
نویسنده :
محبوب
12:59