آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آرمیتا دختراهورامزدا

مهد کودک

1392/2/4 13:33
نویسنده : محبوب
249 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم الهی مامانی فدات شه خوشگلم که انقدر این روزها نگرانی

از روزی که گذاشتیم مهد فکر میکنی که محبت ما نسبت بهت کم شده یا اینکه دوست نداریم چقدر مامانی از این موضوع غصه میخوره خیلی سعی میکنم که محبتم و بیشتر ازهمیشه بهت نشون بدم الان خیلی بیشتر از قبل خودم و کاملا وقف تو کردم همه جوره باهات راه میام کلی جایزه چیزهایی که دوست داری بعداز ظهرها خاله بازی که دوست داری و همه چی من وبابا همش سعی میکنیم بهت بگیم که خیلی دوست داریم تا این حست از بین بره  حدود یک هفته است که هر دومون شدید آنفولانزا شدیم و تازه امروز یه کمی بهتر بودیم و مامان هم اومد سرکار تو هم صبح باگریه راهی مهد شدی. خدا کنه که هرچه زودتر با این محیط خو بگیری و کمتر خودت و مامانی رو اذیت کنی. وقتی که از اونجا میای خوبی و خوشحال ولی برای رفتن بهونه گیری میکنی. دائم میگی هیچکی منو دوست نداره یا اینکه میای خودت و به من میچسبونی و کلی ماچه و بوسه بعدمیگی مامانی دوستم داری؟ یا به من میگی که خیلی دوست دارم اینارو خیل تکرار میکنی به من بیشتر ولی به بابا حمیدی هم میگی نمیدونم واقعا چه حسی که پیدا کردی خدا کنه هر چه زودتر به مهد عادت کنی و اونجاروهم دوست داشته باشی وفکر نکنی که ما کم دوست داریم و انقد غصه نخوری مامان جان.

من که همش برات دعا میکنم خیلی خیلی هم دوست دارم از صبح که میام اداره همش فکر پیش تو دختر گلم دوست دارم مامانی خیلی زیاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)