آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

آرمیتا دختراهورامزدا

شب یلدا

1390/10/3 13:57
نویسنده : محبوب
206 بازدید
اشتراک گذاری

آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!

 امشب موقع خواب ،
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی ...
بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ...
... بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ...

فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟!

جوجه ها را بعدا با هم میشماریم

 

 

 

یلدا مبارک

 

بوس برای شیرین ترین دختر دنیا  خوشگل مامانی امسال سومین سالی بود که شب یلدا یه دختر خوشگل و شیرین زبون بین جمع خانواده بود وهمه با بودنش در این شب زیبا شادتر بودند بابا جونتم که یه هندونه کوچولوی خوشگل برات خریده بود که کلی باهاش بازی کردی و با کمک دایی محمد رضا اونو شکستی چقدرم مثل خودت شیرین بود

 

 

 

شب یلدا امسال هم مثل همیشه همه خونه بابا جون جمع بودیم برای اینکه بیشتر به گلکم خوش بگذره کلی بادکنک و ریسه های براق گرفتم و یه کیک شکل هندوانه هم سفارش دادم سعید خاله رفت خرید و آوردبعدم میزو با خاله فاطی برات تزیین کردیم و بابا جون و بابا حمید هم بادکنکها رو برات باد کردند .  تو هم که از خدا خواسته چون همیشه دلت تولد میخواد کلی ذوق کردی و با مهرنوش بازی کردید  خانمی یه عالمه هم برای همون رقصیدی . شمعهارو که میخواستی فوت کنی از هیجان و شلوغ کاری زیاد نفس کم میاوردی کلا وقتی همه دور هم هستیم تو خیلی خوشحالی میکنی قربونت برم اینا از مهربونیت دخترمکلی هم عکس با همه گرفتی و سر شام خوردن هم رفتی پیش مهدی خاله نشستی و باهاش شام خوردی یه جورایی حواست به همه هست و بودن باهاشون رو خیلی دوست داری شب خیلی خوبی بود امیدوارم سالیان سال سلامت باشی و این شب و با بچه های خودت جشن بگیری (قربون نوه های گلم برم)

دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)