شب یلدا
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را
باید جشن گرفت
یلدایتان مبارک.
محفل آریائی تان طلائی ، دلهایتان دریائی
شادیهایتان یلدائی ، مبارک باد این شب اهورائی
هندونه مامانی سیام اونم با همون نازی که خودت میگی قربون اون سلام دادنت که رابه راه میگی و دل آدم و میبری آخه خوشگلکم چی بگم ازاین هم شیرینی که اصلا دل آدمو نمیزنه فقط می تونم بگم خدایا شکر که دختری به این عزیزی و باهوشی بهم دادی شششششششششششششششششششششکر
امسال دومین شب یلدا زندگی دختر گلم برای شب یلدا مامانی رفت و یه لباس هندونه ای برات خرید بعدم یه روبانهایی که رنگ هندونه بودن رو به هم وصل کردم یه مقداریش هم آویز موند که وقتی برات بستمشون خیلی خوشگل شدی از اداره مرخصی ساعتی گرفتم و زودتر اومدم سمت خونه سر راه هم یه کم خرید کردم و سفره یلدا مامان جون و چیدم البته تو خانم گلی با کنجکاویات نمی ذاشتی که مامانی با خیال راحت کارش و بکنه ولی خوب با کمک بابا جون که سرگرمت میکرد تند تند کارارو انجام دادم مامان جون که داشت انار دون میکرد رفته بودی کنار سینی دراز کشیدی بودی و دستای کوچولوی خوشگلت رو هم گذاشته بودی زیر چونت انقدر ناز شده بودی که نگو الهی فدات شم همچین با دقت به همه چی نگاه میکنی مخصوصا یه کاری که برات جدید کارامون کردیم و رفتیم خونه خانمی عشق آب بازی رو حموم کردم و یه خواب راحتم کردی تا بابایی اومد و حاضر شدیم و برای شب رفتیم خونه بابا جون ماکه رسیدیم همه اومده بودندفقط دایی ممد آخر شب اومد شب خوبی بود تو که انقدر ذوق میکردی همه هم که طبق معمول قربون صدقت میرفتن و هی باهات بازی میکردن کلی عکس با مهرنوش ازتون گرفتم با هندونه و سفره یلدا و فال حافظ تا ساعت 2 موندیم و تو خانمی رو دیگه با خودمون نیاوردیم آخه صبح باید میرفتم سرکار تو هم موندی و پیش بابا جون و مامان جون که خیلی دوستشون داری خوابیدی ولی فردا که از سر کار اومد دلتنگیت و به من قشنگ نشون دادی دورت بگردم مهربونم که مامان محبوبی رو از همه بیشتر دوست داری فدای اون ماچی که کردی
و اون نگاه پر محبتت بشم همه خستگیهای کار از تنم بیرون میره با یه نگاه به تو دوستت دارم بیشتر از هر چیزی که فکرش و بکنی همیشه پاینده و سلامت باشی دخترم